کد مطلب:149232 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:172

وظیفه ی ما در برابر تحریفها
در جلسات گذشته كه در اطراف «تحریفات در واقعه ی تاریخی عاشورا» بحث كردم، بحث خودم را در چهار قسمت قرار دادم: قسمت اول در معنی تحریف و انواع تحریف به طور كلی. قسمت دوم در بیان تحریفاتی كه در خصوص واقعه ی تاریخی عاشورا صورت گرفته است و نمونه هایی از آن تحریفات. بخش سوم، عوامل تحریف، موجبات و اسبابی كه منجر به تحریف می شوند به طور عموم و عاملهای خاصی كه در این حادثه ی تاریخی دخالت كرده اند. بخش چهارم، راجع به وظیفه ی ما مردم در برابر این تحریفها، هم وظیفه ی علمای امت و هم وظیفه ی توده ی مردم.

از این چهار بخش، سه بخش اول را قبلا صحبت كردیم. ولی بخش چهارم باقی ماند كه امشب به فضل الهی شاید موفق بشویم آنچه كه لازم است درباره ی این مطلب صحبت كنیم.

به طور قطع و یقین، همین طوری كه عرض كردم، تحریفاتی در این حادثه ی بسیار بزرگ تاریخی تدریجا در طول زمان پیدا شده است و بدون شك در اینجا وظیفه ای هست كه باید با این تحریفها مبارزه كرد. بلكه به تعبیر بهتر، اگر بخواهیم از خودمان ستایش كنیم و تعبیر احترام آمیزی درباره ی خودمان به كار ببریم، باید بگوییم كه ما این نسل در این زمینه رسالتی داریم برای مبارزه با تحریفات. ولی قبل از آنكه این


وظیفه و رسالت را، چه برای علمای امت و به تعبیر دیگر خواص و چه برای توده ی مردم و به تعبیر دیگر عوام، عرض بكنم، دو مطلب دیگر را مقدمتا عرض می كنم: یكی اینكه نگاهی به گذشته بكنیم، ببینیم مسؤول این تحریفات چه كسانی هستند؟ آیا خواص و علما مسؤول این تحریفات اند یا توده و عوام الناس؟ امروز وظیفه چیست و وظیفه ی كیست یك مطلب است، در گذشته مقصر و مسؤول كیست مطلب دیگری است. معمولا در این گونه قضایا علما تقصیر را به گردن عوام می اندازد و عوام به گردن علما. علما معمولا می گویند تقصیر این عوام الناس است، تقصیر جهالت این مردم است، از بس كه این مردم جاهل و نادانند و از بس كه این مردم نالایق و ناشایسته هستند! اینها سزاوار همین مهملات اند، شایسته ی حقایق نیستند.

داستانی است، من از مرحوم آیة الله صدر (اعلی الله مقامه) شنیدم، كه تاج نیشابوری حرفهای مفت در منبر می گفت، كسی به او اعتراض كرد كه اینها چیست؟! این همه اجتماع می شود چرا دو كلمه حرف حسابی نمی زنی؟ گفت مردم لایق نیستند.

بعد هم با یك دلیلی به اصللاح ثابت كرد. ولی مردم عوام هم یعنی توده ی مردم هم منطقی در برابر خواص دارند و این منطق را اغلب به كار می برند؛ می گویند ماهی از سرگنده گردد نی ز دم؛ علما به منزله ی سر ماهی هستند و ما دم ماهی.